وقتی در مطب دکتر تپش قلب کوچکش را شنیدم جهت لحظه ای از خود بیخود شدم. دیگر نمی توانستم تصمیمی را که گرفته بودم عملی کنم در واقع گرفتن جان جنینی که صدای ضربان قل
درد و دل تلخ زن میانسال: صیغه مردی کوچکتر از خود شدم و حالا دخترم می پرسد پدرم کیست؟
عبارات مهم : زندگی
به گزارش خراسان؛زن 43 ساله ای که به اتهام نپرداختن نفقه از همسرش شکایت کرده بود در حالی که بیان می کرد مقصر همه تلخی های زندگی خودم هستم آیا که در ازدواج دوم خیلی عجولانه عمل کردم به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: تحصیلات دانشگاهی ام که به آخر رسید با جوانی ازدواج کردم که هیچ شناختی از او نداشتم شاید هم درگیر عشقی پوشالی شده است بودم ولی این علاقه و عاشقی دوران جوانی فقط یک سال طول کشید.
«قدیر» آلوده به مواد مخدر بود و من زمانی این عنوان را فهمیدم که از توهمات و سوءظن های همسرم به تنگ آمده بودم، خلاصه خیلی سریع از او جدا شدم تا زیاد از این در زندگی عذاب نکشم. بعد از آن جهت فراموش کردن تلخی های این علاقه خیالی و با توجه به تخصص دانشگاهی که داشتم در یک شرکت شخصی مشغول کار شدم، آن جا بود که آینده شوم من رقم خورد. درست یازده سال قبل بود که جهت نخستین بار سیروس را آن جا دیدم، او آن وقت 20 سال زیاد نداشت و به بهانه های مختلفی به اتاق کار من می آمد.
صیغه مردی کوچکتر از خود شدم و حالا دخترم می‌پرسد پدرم کیست؟ / درد و دل تلخ زن میانسال
طولی نکشید که رابطه باعشق ای بین ما شکل گرفت با آن که من دوازده سال از سیروس بزرگ تر بودم و تنها همین عنوان کافی بود که فکر کنم اشتباه بزرگی را در زندگی مرتکب می شوم و آینده ام را نابود خواهم کرد ولی نمی دانم آیا به خاطر غرور و خودخواهی یا لجبازی با شوهر سابقم به این ارتباط باعشق ادامه دادم. آن وقت سیروس هم نمی توانست به آینده سیاهش بیندیشد آیا که این علاقه هیجانی چشمان او را نیز کور کرده بود. تا این که من به عقد موقت سیروس درآمدم در حالی که می دانستم این ازدواج عاقبتی نخواهد داشت و چند سال بعد هنگامی که هیجانات دوران جوانی فروکش کرد مرا رها می کند.
خلاصه سیروس در حالی پنهانی با من ازدواج کرد که خانواده اش از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند. صیغه محرمیت ما سال به سال تمدید می شد تا این که روزی متوجه شدم باردار هستم. سیروس هنگامی که این عنوان را شنید از من خواست جنینم را سقط کنم. از آن وقت به بعد دیگر تلاش می کرد کمتر با من روبه رو شود ولی من هنگامی که در مطب دکتر صدای ضربان قلب فرزندم را شنیدم از سقط جنین منصرف شدم ولی همسرم را از دست دادم.
وقتی در مطب دکتر تپش قلب کوچکش را شنیدم جهت لحظه ای از خود بیخود شدم. دیگر نمی توانستم تصمیمی را که گرفته بودم عملی کنم در واقع گرفتن جان جنینی که صدای ضربان قل
او دیگر به سراغم نیامد و با دختری کم سن و سال تر از خودش و از خانواده ای با موقعیت اجتماعی اوج ازدواج کرد. ولی دردناک تر آن است که هنگامی که قانون او را به پرداخت نفقه محکوم کرد مدعی شد که این کودک فرزند او نیست و در آزمایش DNA نیز شرکت نکرد حالا دخترم پنج ساله است و مدام از من می پرسد پدرم کجاست؟…
شایان ذکر است به دستور سرگرد زمینی (رئیس کلانتری) پرونده این زن جهت طی مراحل قانونی به مرجع ذی صلاح ارسال شد.
صیغه مردی کوچکتر از خود شدم و حالا دخترم می‌پرسد پدرم کیست؟ / درد و دل تلخ زن میانسال
واژه های کلیدی: زندگی | ازدواج | دوران جوانی | اخبار حوادث
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
